ايليا جيگري ايليا جيگري ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

ايليا نفس مامان ليلا

تولد ني ني

  امروز باخبر شديم كه براي بار دوم دايي عباس جون بابا شد ولي ايندفعه باباي يه دخمل خوشگل و ناز . اين دخمل خوشگل ما روز 28 صفر ساعت 3 بعد از ظهر به اين دنياي خاكي پاي مباركشون رو گذاشتند . انشاالله كه قدمش مبارك و خوش يمن باشه و زير سايه پدر و مادر و در كنار داداش كوچولوش ماني عزيز، خوش و خرم زندگي كنه . البته فعلا هيچ عكسي از ني ني كوچولو ندارم ولي به محض اينكه به دستم برسه تو وبلاگ ميذارم .   دايي عباس جونم ! قدم نورسيده مبارك .     ...
10 دی 1392

شب يلدا سال 1392

    تنها بهانه نفس كشيدنم ! براي پنجمين بار در كنارت دفتر پاييز را بستم و صفحه سپيد زمستاني ديگر را آغاز كردم . زمستاني كه فصل رويش من و توست . تو در بهمنش پا به اين كره خاكي نهادي و من در اسفندش . به هيچ چيز ديگر فكر نمي كنم . فقط به تو ،‌به معصوميت نگاهت ، به لبخند كودكانه ات  و....... تو كه باشي كافيست ،‌مگر من به جز نفس چيز ديگري مي خواهم ؟‌ ايلياي من !‌ نفسم !‌ سفيدي برف را براي روحت  سرخي انار را براي قلبت  شيريني هندوانه را براي لحظه هايت و بلندي يلدا را براي زندگي قشنگت آرزومندم . يلدا مبارك        ...
3 دی 1392

بدون عنوان

با رالها! بابت  هر شبي كه بي شكر سر به بالين گذاشتم ، بابت هر صبحي كه بي سلام به تو آغاز كردم ،‌بابت لحظات شادي كه به ياد تو نبودم ،‌بابت هر گره كه به دست تو باز مي شد و من به شانس نسبتش دادم ، بابت هر گره كه به دست خودم كور شد و مقصر تو را دانستم ،‌مرا ببخش . مرا ببخش اي بخشايش گر بزرگوار! ...
1 دی 1392
1